کاش می دانستم چیست؟آنچه از چشم تو تا عمق وجودم  جاریست

سفر کردم که از یادم بری دیدم نمی شه

آخه عشق یه عاشق با ندیدن کم نمی شه

غم دور از تو بودن بی بال و پرم کرد

نرفت از یاد من عشق سفر عاشقترم کرد

بابام گفت عاشقی کشک است; من هم گفتم زندگی هم آش است ; بدون کشک مزه ندارد

میشه مثل یه قطره اشک بعضیا رو از چشمت بندازی .... ولی هیچ وقت نمی تونی جلوی اشکی رو بگیری که با رفتن بعضیا از چشمت جاری میشه

اشکی که بی صداست / پشتی که بی پناست / دستی که بسته است / پایی که خسته است / دلی که عاشق است / حرفی که صادق است / شعری که بی بهاست / شرمی که اشناست / دارایی من است / ارزانی شماست

همیشه دوست داشتم ابر باشم.چون ابر انقدر شهامت داره که هر وقت دلش میگیره جلوی همه گریه کنه

عشق گلی است که اگر آن را به قصد تجزیه و تحلیل پرپر کنید، هرگز قادر نخواهید بود که آن را دوباره جمع کنید

شاید کسی رو که با تو خندیده فراموش کنی
اما کسی روکه با تو اشک ریخته هرگز

عشق یعنی کوچک کردن دنیا به اندازه یک نفر یا بزرگ کردن یک نفر به اندازه دنیا

عشق گلی است که دو باغبان آن را می پرورانند

عاشق آن نیست که هر دم طلب یار کند
عاشق آنست که دل را حرم یار کند!

بهت نمی گم دوست دارم ، ولی قسم می خورم دوست دارم ،
بهت نمی گم که هر چی بخوای بهت می دم ، چون همه چیزم تویی ،
نمی خوام خوابتو ببینم ، چون تو خیلی خوش تر از خوابی ،
اگه یه روزی چشمات پر از اشک شده دنبال یه شونه گشتی که گریه کنی ، صدام کن
، بهت قول نمی دم که ساکتت کنم منم پا به پات گریه می کنم ،
اگه دنبال مجسمه سکوت می گشی تا سرش داد بزنی ، صدام کن قول میدم ساکت بمونم
، اگه دنبال خرابه می گشتی تا نفرتتو توش خالی کنی ، صدام کن ، قلبم تنها
خرابه ی وجود توست

می دونی چرا وقتی میخوای بری تو رویا چشمهات رو میبندی؟؟؟؟ وقتی میخوای گریه کنی چشمهات رو میبندی؟؟؟ وقتی میخوای کسی رو ببوسی چشمهات رو میبندی؟؟؟؟ چون قشنگ ترین چیز های این دنیا قابل دیدن نیست

شاخه گل برات می فرستم ? تا طبیعی آخریش مصنوعی یه کارت میزنم بهش که روش نوشته : تا وقتی آخرین گل پژمرده بشه دوستت دارم

اگه کسی رو دوست داری نه براش ستاره باش نه آفتاب چون هردوشون مهمون زود گذرند. پس براش آسمون باش که همیشه بالای سرش باشی

اگه من و تو دوتا برگ باشیم، هنگام خزان من زودتر از تو میشکنم تا زمانی که می‌افتی در آغوشم بگیرمت

هیچگاه آخرین نگاهت را فراموش نمی کنم نگاهی سرشار از
عشق صمیمیت و محبت .امروز سالها از آن روز می گذرد ولی تو هر گز بر نگشته ای ..صدایت در گوشم زمزمه می شود و نگاهت در ذهنم مجسم ولی من تو را می خواهم نه خیالت را

گفتم بـه گـل زرد چــــــرا رنـگ منـی
افسرده و دلتنگ چــرا مـثـــل منــــی
من عاشق اویـم که رنـگـم شـده زرد
تو عاشق کیستی که هم رنگ منی

برات یه هدیه دارم ##**#####**## این یه سیم خارداره. بپیچ دورت تا کسی دستش به گل من نرسه

همه ی مداد رنگی ها مشغول بودند...به جز مداد سفید...هیچ کسی به او کار نمی داد...همه می گفتند:{تو به هیچ دردی نمی خوری}...یک شب که مداد رنگی ها...توی سیاهی کاغذ گم شده بودند...مداد سفید تا صبح کار کرد...ماه کشید...مهتاب کشید...و آنقدر ستاره کشید که کوچک وکوچک و کوچک تر شد...صبح توی جعبه ی مداد رنگی...جای خالی او...با هیچ رنگی پر نشد

گویند که مکتب عشق را 10 کلاس است 1-نگاه 2-عشق 3-مهر و محبت 4-عاطفه و احساس 5-دوستی 6-خواستن 7-بوسه 8-ازدواج 9-زندگی 10-مرگ!!!