دیشب تو فکرت بودم که یه قطره اشک از چشمام جاری شد...
از اشک پرسیدم چرا اومدی؟
گفت: آخه تو چشمات کسی هست که دیگه اونجا جای من نیست
فراموش کن چیزی رو که نمی تونی بدست بیاری
و بدست بیار چیزی رو که نمی تونی فراموش کنی!
سعی کن مثل خورشید زیاد نور ندی چون همه از نورت استفاده می کنن ولی اصلا نگات نمی کنن؛
سعی کن مثل ستاره کم نور بدی تا همه تو خلوت شباشون دنبالت بگردن!!
زیر بارون میزنم هق
تونباشی میکنم دق
توکه نیستی پس چی میشه سرنوشت این دل عاشق
هیچ وقت از خدا نخواه که همه ی دنیا مال تو باشه ... همیشه از خدا بخواه کسی که همه ی دنیای توست مال کسی دیگه نباشه
تنها کسی که من را درک می کند
یک روز زادگاه مرا ترک می کند
سه تا گل هستند که خیلی برای من ارزش دارند
1- گل رزُ که مظهر عشقه
2- گل شقایق که دلم مثل دلش خونه
3- گلی که داره این مطلب رو می خونه
همه برای عزیز ترینشون گل میفرستن.من موندم برای گلم چی بفرستم
یافتن دوستان خوب سخت است سخت تر از آن ترک آنهاست فراموش کردنشان غیر ممکن است
دو چیز هیچ وقت از یاد آدمها نمیره یکی: دوست های خوب یکی: روزهای خوب یه چیز هم هیچ وقت از دل آدمها بیرون نمیره روزهای خوب که با دوستهای خوب داشتی
می گه:::دوستان به خدا بی وفایی نکنید با عاشق دلخسته جدایی نکنید یا بمانید از اول تا آخر راه یا از اول آشنایی نکنید
دوستی مثل ایستادن روی سیمان خیس است.هر چه بیش تر بمانی رفتنت سخت تر می شود و اگر رفتی جای پاهایت برای همیشه به جا می ماند
راه دوست داشتن هر چیز درک این واقعیت است که امکان دارد از دست برود
هر کسی چیزایی رو که شما می گین می شنوه. ولی دوستان به حرفای شما گوش می دن. اما بهترین دوستان حرفایی رو که شما هرگز نمی گین می شنون
کسی رو که خیلی دوستت داره
هر وقت ناامید شدی به یاد بیار
کسی رو که تنها امیدش توئی
وقتی پر از سکوت شدی به یاد بیار
کسی رو که به صدات محتاجه
وقتی دلت خواست از غصه بشکنی
به یاد بیار کسی رو که تو دلت یه کلبه ساخته
دله من ز گریه پوسید
بس که خاطرات را بوسید
خاطرات تو این زمونه
واسه من همش می مونه
اگه دیدی که بازم نفس کشیدم
دوباره تو خوابم تو رو دیدم
همه می گن عاشق نباش
از یاد ببراین خاطرات
منم می گم چه کنم که بسته پایم
چه کنم که خاطراتم
شده روز و شب برایم
اما من عاشق نبودم
چون که فکر یار نبودم
اگه برگرده زمونه
اون زمون عاشق نمونده
حالا من باید بمیرم
دیگه طاقتی ندارم
چون که عشق من نمونده
بدون هیچ بهونه
اگر آمد به جانم هر سه یک بار اسیری و غریبی و غم یار
اسیری و غریبی چاره دارد غم یار و غم یار و غم یار
یادمان باشد...
اگر شاخه گلی را چیدیم
وقت پرپر شدنش سوز و نوایی نکنیم
پر پروانه شکستن هنر انسان نیست
گر شکستیم ز غفلت من و مایی نکنیم
یادمان باشد:سر سجاده عشق جز برای دل محبوب دعایی نکنیم
یادمان باشد اگر خاطرمان تنها ماند طلب عشق ز هر بی سر و پایی نکنیم
به دیدارم بیا هر شب
در این تنهایی تنهاو تاریک مرجان مانند
دلم تنگ است
بیا ای روشن روشنتر از لبخند
شبم ر ا روز کن در زیر سر پوش سیاهی ها
دلم تنگ است
شیشه پنجره را باران شست
اما از دل من چه کسی نقش تو را خواهد شست
چه کسی خواهد دید مردنم را بی تو
گاه می اندیشم خبر مرگ مرا
با تو چه کس خواهد گفت
آن زمان روی تو را کاش می دیدم
بگیر این گل از من یاد بودی
که تنها لایق این گل تو بودی
فراوان آمدند این گل بگیرند
ندادم چون عشق من تو بودی